loading...
نگاهی به ادیان
فاطمه بازدید : 98 شنبه 29 آبان 1389 نظرات (2)

یکی از شخصیت های بزرگ تاریخ شیعه ، مختاربن ابوعبیده ثقفی است که پس از واقعه جانسوز عاشورا به خونخواهی از حضرت سید الشهداء (ع) برخاست و در سال ۶۶ هجری قیام خود را آشکار کرد و موفق شد

 http://upload1.imgdl.ir/images/670MARGHADE_20MOKHTARE_20.jpg

ابواسحاق مختار ثقفی معروف به "مختار ثقفی" از دلاوران و بزرگان عرب که به خونخواهی امام سوم شیعیان حضرت حسین بن علی علیه السلام و یاران او قیام کرد. وی در سال 1 هجرت بدنیا آمد، پدرش ابوعبیدبن مسعود ثقفی که در وقعه «یوم الحجر» درعراق به قتل رسید و مادرش "دومه" بنت وهب بود. مختار از مردم شهر طائف (مکه) و از قبیله بنی ثقیف بود که در خلافت عمربن الخطاب، همراه پدرش به مدینه رفت. او در خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام، با آن حضرت در عراق بود و بعد از شهادت حضرت، در بصره ساکن شد. در زمانیکه امام حسن مجتبی علیه السلام (امام دوم شیعیان) در ساباط

مدائن جراحت برداشت و در خانه سعدبن مسعود ثقفی عموی مختار که از زمان امام علی و به فرمان آن حضرت، فرماندار مدائن بود پیشنهاد کرد که امام مجتبی را دستگیر و نزد معاویه بفرستد تا از وعده های مالی فراوان معاویه، بهره مند شوند، ولی "سعد" به شدت با مختار برخورد و پشنهاد او را رد کرد و مختار ساکت شد. این اولین سابقه مختار در تاریخ اسلام است که به او نسبت داده اند اینکه گفته شده که به همین دلیل مختار در نزد شیعیان، از «عثمانیه» بود تا اینکه بعدها به شیعیان پیوست، ساختگی است زیرا مختار قبل از واقعه کربلا سال 61 هـ ق، یکی از شیعیان مردم کوفه بود. زمانی که مسلم بن عقیل نماینده امام حسین علیه السلام به کوفه فرستاده شد در منزل او اقامت کرد. در حمله مسلم بن عقیل به دربار "عبیدالله بن زیاد" و شهادت مسلم، مختار از کوفه بیرون رفته بود و بعد از برگشت توسط عبیدالله دستگیر و زندانی شد. او در تمام ایامی که حادثه کربلا اتفاق افتاد در زندان بود. سال 64 هجری قمری، بعد از مرگ یزیدبن معاویه (عبدالله بن زبیر) حاکم مکه از مختار دعوت به همکاری کرد. مختار با شروطی با او بیعت و بعد از اینکه شهر کوفه به دست «زبیری ها» افتاد او به کوفه بازگشت.

فاطمه بازدید : 99 سه شنبه 25 آبان 1389 نظرات (0)

نقش مختار در قيام امام حسين (ع)

                       http://upload1.imgdl.ir/images/214MARGHADE_20MOKHTARE_20.jpg

"مختار" از شخصيتهاى بزرگ كوفه بود و مسلم بن عقيل- نماينده اعزامى امام حسين (ع) به كوفه- پس از ورود به شهر، مستقيما به منزل مختار رفت و بدين ترتيب، منزل اوبصورت مركز انقلاب درآمد . در اين زمان بود كه "عبيدالله بن زياد" به امارت كوفه منصوب شد و پنهانى به شهر آمد . مسلم نيز از خانه مختار به خانه "هانى بن عروه" نقل مكان كرد و مختار براى جلب نظر عشاير، از كوفه خارج شد . او هنگامى كه از اوضاع متشنج شهر باخبر شد، با عجله بازگشت؛ ولى متوجه شد مسلم بن عقيل به شهادت رسيده است . اين واقعه، پيش بينى نشده بود! زيرا موعد قيام، در تاريخ ديگرى مقرر شده بود و ورود ناگهانى "ابن زياد" و حوادث غير مترقبه بعدى، مسلم را مجبور كرد تا پيش از موعد مقرر قيام كند، لذا مختار از جريان قيام آگاهى نداشت . خبر ورود مختار به شهر منتشر مى شود" . عمرو بن حريث" معاون "ابن زياد" حاكم كوفه به او پيشنهاد مى كند خود را تسليم كند و در مقابل، به او قول مى دهد جان او را محافظت كند و مانع قتل او توسط عبيدالله بن زياد شود . ابن زياد پس از آنكه مختار خودش را به او معرفى مى كند، تصميم به قتل او مى گيرد؛ ولى به شهادت "عمرو بن حريث" مبنى بر اينكه هنگام خروج مسلم، مختار در خارج از كوفه بوده است، از كشتن او منصرف مى شود و بدين ترتيب، مختار راهى زندان مى شود . او در زندان با شيعيانى همچون "ميثم تمار" ملاقات مى كند . ميثم تمار در زندان به او خبرى از آينده مى دهد: "تو از اين زندان نجات مى يابى و به خونخواهى امام حسين (ع) قيام مى كنى و اين جبارى كه ما در زندان او هستيم (يعنى ابن زياد) به دست تو كشته خواهد شد و تو با همين پاهايت صورت و گونه هاى او را لگدمال خواهى كرد!" عبيدالله قسم خورده بود كه مختار را به قتل برساند . اما مختار مخفيانه نامه اى به شوهر خواهرش "عبدالله بن عمر" (فرزند عمر بن خطاب، خليفه ثانى) نوشت و از او خواست تا به يزيد بن معاويه نامه اى بنويسد و از او آزاديش را بخواهد . او نيز اين كار را انجام داد و يزيد با ارسال نامه اى به ابن زياد دستور آزادى مختار را داد . بدين ترتيب، مختار پس از شهادت امام حسين (ع) از زندان آزاد شد . او كه آينده خود را مى دانست و از مأموريت خود (كه انتقام از گروه قاتلان سيدالشهدا (ع) بود) بخوبى آگاهى داشت، سه روز پس از آزادى از زندان، از عراق به حجاز رفت . اوضاع جامعه اسلامى پس از شهادت امام حسين (ع) يكى از ثمرات شهادت امام حسين (ع)، ايجاد وحدت و انسجام بين شيعيان بود . آنان تا قبل از واقعه كربلا جمعيتى از هم گسيخته و پراكنده بودند؛ ولى شهادت حضرت، آنان را بشدت تكان داد؛ خصوصا كوفيان كه از عمل زشت خود كه همان فراخوانى امام به كوفه و اعلام حمايت از آن حضرت و سپس رها كردن ايشان در بدترين شرايط، بشدت ناراحت بودند . خشم عمومى از حكومت مركزى هر روز بيشتر مى شد و به دنبال آن قيامهاى متعددى در شهرهاى مختلف درگرفت؛ از جمله، قيام مردم مدينه، كه با كشته شدن بسيارى از آنان در هجوم سپاه يزيد به مدينه، به شكست انجاميد (اين واقعه به "واقعه حره" موسوم گشت) . بعضى نيز از شهادت امام حسين (ع) سوء استفاده كردند و به منظور به دست گرفتن حكومت، رسما وارد نبرد با بنى اميه شدند .  اين عده به سركردگى "عبدالله بن زبير"، فرزند "زبير بن عوام" مكه را فتح كردند و درصدد گسترش دامنه مخالفت خود بودند . يزيد بن معاويه- خليفه سفاك اموى- سپاهى عظيم به مكه فرستاد . آنان مسجدالحرام را كه عبدالله بن زبير به آنجا پناهنده شده بود مورد حمله قرار دادند؛ خانه كعبه را ويران كردند و ساختمانهاى مجاور را آتش زدند؛ ولى پيش از دست يافتن به عبدالله بن زبير و غلبه كامل بر او، يزيد به هلاكت رسيد و قشون او حمله را متوقف كردند و بازگشتند . از اين پس، يعنى از سال 64 هجرى قمرى، خلافت دست به دست مى گشت . پس از يزيد، پسرش معاوية بن يزيد (معاويه دوم) حكومت كرد؛ ولى 40 روز بعد استعفا كرد . سپس "مروان بن حكم" خليفه شد . او نيز پس از 9 ماه و چند روز توسط همسرش (كه بيوه يزيد بود) به قتل رسيد و پس از او پسرش "عبدالملك بن مروان" بر تخت سلطنت نشست . عبدالله بن زبير پس از به خلافت رسيدن عبدالملك با او بيعت نكرد و عراق را كه تحت سلطه او بود، بصورت جبهه اى در مقابل شام قرار داد .مردم عراق كه به اميد اصلاحات و برطرف شدن تبعيضهاى اجتماعى و اقتصادى و گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين (ع) با او بيعت كرده بودند، اندكى بعد از او نااميد شدند؛ زيرا ابن زبير، گرچه بنى اميه را از عراق اخراج كرده بود، ولى قاتلان امام حسين (ع) و عاملان اصلى قاجعه كربلا، از جمله "عمر بن سعد"، "شمر بن ذى الجوشن"، "شبث بن ربعى" و "عمرو بن حجاج" از مقربان دستگاه او بودند

فاطمه بازدید : 139 سه شنبه 25 آبان 1389 نظرات (0)

نقش مختار در قيام امام حسين (ع)

"مختار" از شخصيتهاى بزرگ كوفه بود و مسلم بن عقيل- نماينده اعزامى امام حسين (ع) به كوفه- پس از ورود به شهر، مستقيما به منزل مختار رفت و بدين ترتيب، منزل اوبصورت مركز انقلاب درآمد . در اين زمان بود كه "عبيدالله بن زياد" به امارت كوفه منصوب شد و پنهانى به شهر آمد . مسلم نيز از خانه مختار به خانه "هانى بن عروه" نقل مكان كرد و مختار براى جلب نظر عشاير، از كوفه خارج شد . او هنگامى كه از اوضاع متشنج شهر باخبر شد، با عجله بازگشت؛ ولى متوجه شد مسلم بن عقيل به شهادت رسيده است . اين واقعه، پيش بينى نشده بود! زيرا موعد قيام، در تاريخ ديگرى مقرر شده بود و ورود ناگهانى "ابن زياد" و حوادث غير مترقبه بعدى، مسلم را مجبور كرد تا پيش از موعد مقرر قيام كند، لذا مختار از جريان قيام آگاهى نداشت . خبر ورود مختار به شهر منتشر مى شود" . عمرو بن حريث" معاون "ابن زياد" حاكم كوفه به او پيشنهاد مى كند خود را تسليم كند و در مقابل، به او قول مى دهد جان او را محافظت كند و مانع قتل او توسط عبيدالله بن زياد شود . ابن زياد پس از آنكه مختار خودش را به او معرفى مى كند، تصميم به قتل او مى گيرد؛ ولى به شهادت "عمرو بن حريث" مبنى بر اينكه هنگام خروج مسلم، مختار در خارج از كوفه بوده است، از كشتن او منصرف مى شود و بدين ترتيب، مختار راهى زندان مى شود . او در زندان با شيعيانى همچون "ميثم تمار" ملاقات مى كند . ميثم تمار در زندان به او خبرى از آينده مى دهد: "تو از اين زندان نجات مى يابى و به خونخواهى امام حسين (ع) قيام مى كنى و اين جبارى كه ما در زندان او هستيم (يعنى ابن زياد) به دست تو كشته خواهد شد و تو با همين پاهايت صورت و گونه هاى او را لگدمال خواهى كرد!" عبيدالله قسم خورده بود كه مختار را به قتل برساند . اما مختار مخفيانه نامه اى به شوهر خواهرش "عبدالله بن عمر" (فرزند عمر بن خطاب، خليفه ثانى) نوشت و از او خواست تا به يزيد بن معاويه نامه اى بنويسد و از او آزاديش را بخواهد . او نيز اين كار را انجام داد و يزيد با ارسال نامه اى به ابن زياد دستور آزادى مختار را داد . بدين ترتيب، مختار پس از شهادت امام حسين (ع) از زندان آزاد شد . او كه آينده خود را مى دانست و از مأموريت خود (كه انتقام از گروه قاتلان سيدالشهدا (ع) بود) بخوبى آگاهى داشت، سه روز پس از آزادى از زندان، از عراق به حجاز رفت . اوضاع جامعه اسلامى پس از شهادت امام حسين (ع) يكى از ثمرات شهادت امام حسين (ع)، ايجاد وحدت و انسجام بين شيعيان بود . آنان تا قبل از واقعه كربلا جمعيتى از هم گسيخته و پراكنده بودند؛ ولى شهادت حضرت، آنان را بشدت تكان داد؛ خصوصا كوفيان كه از عمل زشت خود كه همان فراخوانى امام به كوفه و اعلام حمايت از آن حضرت و سپس رها كردن ايشان در بدترين شرايط، بشدت ناراحت بودند . خشم عمومى از حكومت مركزى هر روز بيشتر مى شد و به دنبال آن قيامهاى متعددى در شهرهاى مختلف درگرفت؛ از جمله، قيام مردم مدينه، كه با كشته شدن بسيارى از آنان در هجوم سپاه يزيد به مدينه، به شكست انجاميد (اين واقعه به "واقعه حره" موسوم گشت) . بعضى نيز از شهادت امام حسين (ع) سوء استفاده كردند و به منظور به دست گرفتن حكومت، رسما وارد نبرد با بنى اميه شدند .  اين عده به سركردگى "عبدالله بن زبير"، فرزند "زبير بن عوام" مكه را فتح كردند و درصدد گسترش دامنه مخالفت خود بودند . يزيد بن معاويه- خليفه سفاك اموى- سپاهى عظيم به مكه فرستاد . آنان مسجدالحرام را كه عبدالله بن زبير به آنجا پناهنده شده بود مورد حمله قرار دادند؛ خانه كعبه را ويران كردند و ساختمانهاى مجاور را آتش زدند؛ ولى پيش از دست يافتن به عبدالله بن زبير و غلبه كامل بر او، يزيد به هلاكت رسيد و قشون او حمله را متوقف كردند و بازگشتند . از اين پس، يعنى از سال 64 هجرى قمرى، خلافت دست به دست مى گشت . پس از يزيد، پسرش معاوية بن يزيد (معاويه دوم) حكومت كرد؛ ولى 40 روز بعد استعفا كرد . سپس "مروان بن حكم" خليفه شد . او نيز پس از 9 ماه و چند روز توسط همسرش (كه بيوه يزيد بود) به قتل رسيد و پس از او پسرش "عبدالملك بن مروان" بر تخت سلطنت نشست . عبدالله بن زبير پس از به خلافت رسيدن عبدالملك با او بيعت نكرد و عراق را كه تحت سلطه او بود، بصورت جبهه اى در مقابل شام قرار داد .مردم عراق كه به اميد اصلاحات و برطرف شدن تبعيضهاى اجتماعى و اقتصادى و گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين (ع) با او بيعت كرده بودند، اندكى بعد از او نااميد شدند؛ زيرا ابن زبير، گرچه بنى اميه را از عراق اخراج كرده بود، ولى قاتلان امام حسين (ع) و عاملان اصلى قاجعه كربلا، از جمله "عمر بن سعد"، "شمر بن ذى الجوشن"، "شبث بن ربعى" و "عمرو بن حجاج" از مقربان دستگاه او بودند

فاطمه بازدید : 117 یکشنبه 23 آبان 1389 نظرات (0)

یکی از شخصیت های بزرگ تاریخ شیعه ، مختاربن ابوعبیده ثقفی است که پس از واقعه جانسوز عاشورا به خونخواهی از حضرت سید الشهداء (ع) برخاست و در سال ۶۶ هجری قیام خود را آشکار کرد و موفق شد

 

ابواسحاق مختار ثقفی معروف به "مختار ثقفی" از دلاوران و بزرگان عرب که به خونخواهی امام سوم شیعیان حضرت حسین بن علی علیه السلام و یاران او قیام کرد. وی در سال 1 هجرت بدنیا آمد، پدرش ابوعبیدبن مسعود ثقفی که در وقعه «یوم الحجر» درعراق به قتل رسید و مادرش "دومه" بنت وهب بود. مختار از مردم شهر طائف (مکه) و از قبیله بنی ثقیف بود که در خلافت عمربن الخطاب، همراه پدرش به مدینه رفت. او در خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام، با آن حضرت در عراق بود و بعد از شهادت حضرت، در بصره ساکن شد. در زمانیکه امام حسن مجتبی علیه السلام (امام دوم شیعیان) در ساباط

مدائن جراحت برداشت و در خانه سعدبن مسعود ثقفی عموی مختار که از زمان امام علی و به فرمان آن حضرت، فرماندار مدائن بود پیشنهاد کرد که امام مجتبی را دستگیر و نزد معاویه بفرستد تا از وعده های مالی فراوان معاویه، بهره مند شوند، ولی "سعد" به شدت با مختار برخورد و پشنهاد او را رد کرد و مختار ساکت شد. این اولین سابقه مختار در تاریخ اسلام است که به او نسبت داده اند اینکه گفته شده که به همین دلیل مختار در نزد شیعیان، از «عثمانیه» بود تا اینکه بعدها به شیعیان پیوست، ساختگی است زیرا مختار قبل از واقعه کربلا سال 61 هـ ق، یکی از شیعیان مردم کوفه بود. زمانی که مسلم بن عقیل نماینده امام حسین علیه السلام به کوفه فرستاده شد در منزل او اقامت کرد. در حمله مسلم بن عقیل به دربار "عبیدالله بن زیاد" و شهادت مسلم، مختار از کوفه بیرون رفته بود و بعد از برگشت توسط عبیدالله دستگیر و زندانی شد. او در تمام ایامی که حادثه کربلا اتفاق افتاد در زندان بود. سال 64 هجری قمری، بعد از مرگ یزیدبن معاویه (عبدالله بن زبیر) حاکم مکه از مختار دعوت به همکاری کرد. مختار با شروطی با او بیعت و بعد از اینکه شهر کوفه به دست «زبیری ها» افتاد او به کوفه بازگشت.

فاطمه بازدید : 104 چهارشنبه 07 مهر 1389 نظرات (0)
 

 

کابالا چیست؟

 

http://imgdl.ir/images/456er.bmp

 کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد. برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است. کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی ۵٠٠ سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود.

 

تلفظ اروپایی (کبّاله - انگلیسی: Kabala) عبری میباشد و به معنی (قدیمی) و (کهن) است. این واژه به شکل (قباله) برای ما آشناست. پیروان فرقه کابالا، یا کابالیست‌ها، این فرقه را (دانش سرّی و پنهان) حاخام‌های یهودی می‌خوانند.  به ادعای بلاواتسکی، همگی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و دیگر، دانش خود را از این فرقه گرفته‌اند. مادام بلاواتسکی برخی از اندیشمندان غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان فرقه کابالا می‌داند.

 

این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه جدّی نمی‌توان یافت.

 

 

 

http://imgdl.ir/images/804ear.bmp

 

 

آیین های جنسی در فرقه کابالا

 

نقطه اشتراک کابالا با شیطان‌پرستی دیدگاه جنسی این دو است که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد. بنیان‌گذاران کابالا همان کسانی هستند که سپس نهضتی را با نام (پرستش زنان) در بر گرفتند که می‌توان به روشنی آن را یک جریان شهوت‌محور خطاب کرد. این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مانند یک عمل برای ادامه نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود.

برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر جهان مورد دست‌خوش دگرگونی به سمت توحش قرار داده‌اند، مانند تغییر جنسیت (مایکل جکسون) و ...

 

 

http://imgdl.ir/images/291sdf.bmp

 

 

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

 

فاطمه بازدید : 1034 جمعه 26 شهریور 1389 نظرات (0)
 

کسب روزی حلال از دید قرآن

در فرهنگ اسلامی، انسان دارای دو بعد جسم و روح است اما اصالت از آنِ روح است و باید تمام برنامه‌ها و تلاشهای انسان در مسیر دستیابی به کمال شایسته روح باشد.

با این دیدگاه دین اسلام در هر زمینه ای از زندگی نسبت به روح و سلامت و کمال آن توجه ویژه ای دارد.

اداره زندگی اگر چه مورد تاکید فراوان اسلام واقع شده است، اما به انسان اجازه داده نشده است که از هر راهی یا هر ابزاری زندگی اش را تامین کند، بلکه باید با رعایت قوانین و ضوابط دقیق از ورود مال حرام در زندگی جلوگیری کند.

سلامت روح در گرو استفاده صحیح و مطلوب از مال حلال است و بی توجهی به این موضوع، عوارض و پیامدهای منفی و مخربی را برای انسان به وجود می آورد. بر این اساس تأکید بر به دست آوردن مال حلال در فرهنگ دینی بسیار به چشم می خورد.

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین حج خانه خدا که به حجه الوداع معروف است، در بخشی از سخنان خویش برای مردم فرمود:«خداوند متعال روزی ها را در میان مخلوقاتش به صورت حلال تقسیم فرموده است، نه به صورت حرام. پس هرکس با تقوی باشد و صبر کند خداوند روزیش را به او می دهد، ولی هر کس بر اثر کم صبری پرده دری و شتاب کند و از غیر راه حلال روزی را بیابد، از روزیش کم می شود و روز قیامت نیز مورد بازخواست قرار می گیرد.»

 

امام صادق علیه السلام می‌فرمود:«من در زمین خودم تلاش می کنم و عرق می‌ریزم، در حالی که خدمتکارانم می توانند این کار را بکنند، ولی با این کارم می خواهم خداوند متعال ببیند که من در پی روزی حلال هستم.»

 

امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش فرمود:«کسب روزی حلال را رها مکن، چرا که تو را در دینت کمک می‌کند.»

 

 

طلب حلال در قرآن

با نگاه به آیات قرآن در می یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده است.

حتی در سوره جمعه که توصیه آن به شرکت در نماز جمعه و ذکر خداست، می فرماید: هنگامی که نماز پایان یافت، شما آزادید در زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بطلبید (به دنبال روزی بروید) و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید!(جمعه؛9) از این آیه استفاده می کنیم که حتی روز تعطیل و به جا آوردن اعمال عبادی در روز جمعه، مانعی برای فعالیت هایآثار طلب حلال

آمرزش گناهان

خدای متعال با اسباب مختلفی گناهان انسان را می بخشد که توبه، شفاعت، عبادات، ولایت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، خدمت به مردم و... از این اسباب هستند. یکی از این سبب ها طلب حلال است. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:

«مَن باتَ کالّاً مِن طَلَبِ الحلالِ باتَ مَغفوراً له؛ کسی که با خستگی به سبب تلاش روزانه برای کسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزیده می شود».

در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

«إنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لا یُکَفِّرُها صَلاةٌ وَ لا صَدَقَةٌ قِیلَ یا رسولَ اللهِ فَما یُکَفِّرُها قالَ الهُمُومُ فی طَلَبِ المَعِیشَةِ؛ بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سؤال شد یا رسول الله! پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ فرمود: جدیت و تلاش در طلب معیشت».  اقتصادی سازنده نیست.

 

منابع:

وسائل الشیعه، ج 12، ص 23، حدیث 8؛ ص 27، حدیث 1؛ ص 24، حدیث 11

 

فاطمه بازدید : 111 دوشنبه 08 شهریور 1389 نظرات (0)
اخلاق اسلامی مجموعه‌ای است از تمام مطالب مرتبط به اخلاق و مخصوصاً علم اخلاق که به جهان اسلام و فرهنگ اسلامی منتسب اند، صرف نظر از این که با اخلاق در حوزه‌های دیگر کمابیش دارای مشترکاتی باشد

 

. روش معرفت شناسی در اخلاق

از دیدگاه معرفت شناسی، اخلاق اسلامی علاوه بر معرفت حسی و عَقلی که پیش از اسلام استفاده می‌شد، از معرفت نَقلی و وحیانی و حدیثی) نیز برای شناخت استفاده می‌کند.

 

.با حس، رفتارهای روزمره و قابل مشاهده را مطالعه می‌کند

. با عقل، احکام و قواعد کلی اخلاقی را مطالعه می‌کند. اخلاق عقلی

. با وحی و نقل که به عنوان نوع دیگری از برهان در قضایا استفاده می‌شود. اخلاق نقلی

روش محوری در اخلاق اسلامی روش عقلی ست. دو روش دیگر به عنوان شواهد اظافی به کار می‌روند. لذا شباهت زیادی بین اخلاق اسلامی و اخلاق یونانی وجود دارد. اما تفاوت آن با مکاتب اخلاقی جدید (مدرن) چنان بنیادی ست که شباهت این دو بسیار کم است. مثلاً بسیاری از مکاتب اخلاقی نوین از عقل به عنوان ابزار معرفتی استفاده نمی‌کنند

. کاربرد انسان شناسی در اخلاق

هم فلسفه و هم معرفت شناسی در انسان شناسی کاربرد دارند و انسان شناسی هم در اخلاق اسلامی کاربرد دارد.

 

یکی از مهم ترین موضوعاتی که در جهان بینی هر مکتب مورد توجه قرار دارد، شناخت انسان از دیدگاه آن مکتب است. هر مکتب با شناختی که از انسان و استعدادهای خاص او به دست می‌دهد، به سوالات اجتناب ناپذیری پاسخ می‌دهد. سوالاتی که از دیرباز دربارهٔ انسان مطرح بوده‌است. پاسخ به این سوالات، با بینش هر مکتب نسبت به جهان هستی ارتباطی تنگاتنگ دارد.

 

انسان از جنبه‌های گوناگونی موضوع علوم مختلف قرار می‌گیرد. روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، اخلاق، دانش پزشکی و زیست شناسی علومی هستند که هر یک وجود انسان را از دیدگاهی ویژه مورد بحث قرار می‌دهند.

اماآ نچه در انسان شناسی از اهمیّت ویژه برخوردار است، شناخت و اعتقاد به ابعاد دو گانه وجود انسان،

 

بدن، موجود مادی و مربوط به عالم طبیعت است و نفس انسانی، موجودی فوق طبیعی و عقلی است. بدن انسان را با حس و نفس او را با عقل می‌توان شناخت. بعد عقلانی وجود انسان با ذات و هویت او در ارتباط است و با وجود دیدگاه‌های مختلفی که درباره ارتباط نفس و بدن مطرح است، می‌توان گفت: نفس جنبه عالیتر و برتر وجود انسان را تشکیل می‌دهد؛ به گونه‌ای که لذت، سعادت، کمال و خیر حقیقی انسان به این بعد از وجود او مربوط می‌شود. اثبات مراتب سه گانه وجود انسان؛ یعنی حس، خیال و عقل، تبیین رابطه میان این مراتب بر اساس حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، از مؤثرترین مسائل انسان شناختی در علم اخلاق است.

  1. استاد شهید مرتضی مطهّری، آشنایی با علوم اسلامی، مقدمه
فاطمه بازدید : 181 دوشنبه 25 مرداد 1389 نظرات (0)
شباهت های زرتشت واسلام

 

 

 

از پیشوایان‌ اسلام‌، روایاتی‌ وجود دارد مبنی‌ بر این‌ که‌ زردشتیان‌ پیامبری‌ داشتند و او صاحب‌ کتاب‌ آسمانی‌ بود، لیکن‌ بعداً از بین‌ رفت‌.

طبق‌ این‌ دیدگاه‌: آیینی‌ که‌ زرتشت‌ به‌ جهانیان‌ عرضه‌ داشت‌، آیین‌ توحیدی‌ بود و به‌ مبدأ و معاد و هدایت‌ شریعتی‌ خداوندی‌ و نبوت‌ معتقد بود.

شهید مرتضی‌ مطهری‌ می‌گوید: "آن‌ چه‌ در مورد زرتشت‌ محقق‌ است‌ این‌ که‌ او مردم را به‌ توحید در عبادت‌ دعوت‌ می‌کرد. اهورامزدا از نظر شخص‌ زرتشت‌ نام‌ خدای‌ نادیده‌، خالق‌ جهان‌ و انسان‌ است‌، و تنها موجودی‌ است‌ که‌ شایسته‌ پرستش‌ است‌

زرتشتی‌ها معتقدند که‌ روح‌ آدمی‌ پس‌ از مرگ‌ در عالم‌ دیگری‌ زندگی‌ می‌کند و زندگی‌ او براساس‌ کارهای‌ دنیوی‌اش‌ می‌باشد. فرد اگر نیکوکار باشد، در زندگی‌ پس‌ از مرگ‌، متنعم‌ می‌شود و از زشتکاری‌ خویش‌ معذب‌ می‌گردد.

آنان‌ به‌ بهشت‌، جهنم‌ و« اعراف‌» اعتقاد دارند.

در این‌ باورها (مبدأ، معاد و نبوت‌ عامه‌) بین‌ اسلام‌ و زرتشت‌ اشتراک‌ هست‌. در مسائل‌ اخلاقی‌ همانند راستگویی‌ و پرهیز از دروغ‌ نیز دو آیین‌ تا حدودی‌ مشترک‌اند. از آن جایی‌ که‌ شعار زرتشتیان‌ پندار نیک‌، گفتار نیک‌ و کردار نیک‌ است‌، و می‌گویند: راستگویی‌ آدمی‌ را بهشت‌ و دروغگویی‌ به‌ جهنم‌ سوق‌ می‌دهد. شبیه‌ این‌ اعتقاد در اسلام‌ هم‌ وجود دارد که‌ گفته‌ شده‌: نجات‌ در صداقت‌ و هلاکت‌ در دروغگویی‌ است.‌

اما جدای‌ از این‌ چند امر مشترک‌، در بسیاری‌ از امور تفاوت‌ هست‌، مثلاً دین‌ اسلام‌ بر محور رهنمودهای‌ پیامبر اسلام‌، وحی‌ به‌ حضرت‌ و قرآن‌ قرار دارد که‌ زرتشتی‌ها این امور را قبول‌ ندارند.

آنان‌ آتش‌ را مقدس‌ می‌شمارند و در آتشکده‌ها آتش‌ را فروزان‌ نگاه‌ می‌دارند. پیراهن‌ مقدس‌ « سدره‌» را طی‌ مراسمی‌ به‌ تن‌ پسران‌ می‌پوشانند و ریسمان‌ مقدس‌ «کستی‌» را بر کمرشان‌ می‌بندند. کالبد‌ مردگان‌ را در« برج‌ خاموش»‌ یا در« دخمه‌» می‌نهند و آن‌ را غذای‌ لاشخورها می‌سازند. ین‌ها را مسلمانان‌ قبول‌ ندارند.

در اعتقاد زرتشتیان‌ جهان‌ از دو نظام‌ خیر و شر تشکیل‌ شده‌ است‌. ذات‌ خوب‌ به‌ همراه‌ شش‌ فرشته‌ روح‌های‌ جاویدان‌ و ازلی‌ را تشکیل‌ می‌دهند.و ذات‌ به‌ همراه‌ شش‌ فرشتة‌ شر، هفت‌ روح‌ خبیث‌ را تشکیل‌ می‌دهند)

زردشتی‌ها‌ به‌ ازدواج‌ با محارم‌ روی‌ می‌آورند،که‌ در اسلام‌ پذیرفته‌ شده‌ نیست‌ در اسلام‌ امهات‌ مسائل‌ احکامی‌ و آنچه‌ که‌ به‌ عنوان‌ فروغ‌ دین‌ معروف‌ است‌، در ده‌ عنوان‌: نماز، روزه‌، حج‌، جهاد، امر به‌ معروف‌، نهی‌ از منکر، زکات‌، تولی‌ و تبری‌، خلاصه‌ می‌شود که‌ این‌ها را زردشتی‌ها قبول‌ ندارند.

فاطمه بازدید : 95 سه شنبه 12 مرداد 1389 نظرات (0)

    

  همه ادیان معتقدند در عصر اخر الزمان بشر فطرتا در رابطه با اخلاق و امور معنوی در سیر نزولی به سر می برد و  خود به تنهایی نمی تواند به این انحطاط پایان دهد مگر این که یک نفر از سرزمین آسمانی بلند پایه که از مبدا وحی  سرچشمه می گیرد ظهور کند و جهان را از جهل ,تتاریکی ,ظلم ,ستم,...رهایی بخشد .در واقع پیروان ادیان مختلف بر این امر هستند که جهان در انتظار حکومت و عدل الهی  به سر می برند وپس از بروز نشانه هایی از ظهور میتوان درر انتظار آن حکومت الهی شد. انشاءالله

نام ولقب های موعود آخر الزمان در دین اسلام

 

 

حجت بن الحسن المهدی (عج) دوازدهمین ستاره آسمان ولایت که نام مقدسش (م ح م د ) است  ,نام مبارکی که مسلمانان طبق فرمان اهل بیت تا زمان ظهور نباید آن رابا این نام (م ح م د) یاد کنند. پد ر و آن حضرت : الحسن العسگری بن علی الهادی و مادر آن حضرت : حضرت نرجس دختر یشوعا پسر امپراطو ر و فرمانروای مقتدر روم ولقب او ملیکا ست

او را« مهدی» گویند:چون خداوند به امری پوشیده هدایتش کرده.

او را« قائم» گویند: زیرا پس از فراموش شدن نامش از خاطره ها قیام کند .

او را «منتظر» گویند :زیرا برای مدتی طولانی غیبت می کند وعلاقه مندان به آن حضرت منتظر ظهورش باشند.

او را «منصور» گویند : از این جهت که نصرت از آن ایشان خواهد بود.

او را« صاحب الامر »خوانند : زیرا امر الهی واستقرار عدل در عالم به دست مبارک آن حضرت انجام پذیرد .

 

 

نشانه های ظهورموعود آخر الزمان در دین اسلام

 

        پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : نشانه های ظهور چون دانه های یک تسبیح ویا یک گردنبند است که رشته اتصالش بگسلد و دانه های آن یکی به دنبال دیگری فرو ریزد .

پیامبراکرم (ص) :از نشانه ها اینکه

 دین کم ارج می شود و دنیا ارزش فراوان پیدا می کند .

برای امت من زمانی پیش می آید که اگر کسی به آیین خود استوار بماند همانندکسی است که آتش گداخته ای را با دست بگیرد .

از قرآن جز نقش آن و از اسلام جز نام آن باقی نباشد ,به ظاهر مسلمان نامیده  میشوند در حالی که بیش از  همه مردمان از آن دورند ,مساجدشان آباد ولی از هدایت خبری نیست .

هنگامی که قرآن به صورت نواری تو خالی درآید که با زبان خود آن را تکرار کنند .

قرآن با لحن غنا وبا نی خوانده می شود بدون اینکه هنگام تلاوت خوف و  خشیت از پروردگار همراه باشد .

ظلم و فساد بسیار شود ,منکرات علنی شود , مردم یکدیگر را به انجام منکرات تشویق نمایند واز انجام کارهای خیر نهی کنند قتل فراوان باشد مردم خون راسبک بشمارند .

ائمه  معصوم (ع) :

 

مرد از همسرش اطاعت می کند  ولی از پدرومادرش نافرمانی میکند وبرای به هلاکت رسانیدن برادرش تلاش میکند و به همسایه اش ستم روا می دارد و پیوند خوشاوند ی راقطع میکند .

مرد را به  پو شیده نگه داشتن همسرش سرزنش می کنند .

خوشبخت ترین مردم در دنیا افراد دنیا پرست ونادان خواهند بود که به خدا و رسول ایمان نخواهند داشت .

ده علامت دیگر :

گشوده شدن زاویه های کوچه کوفه (یعنی : توسعه معابر وباز کردن کوچه های بن بست )

تعطیل شدن مساجد

بسته شدن راه حج (راه حج به روی عده از زائران در سال 1408 برای مد ت سه سال بسته شد .)

زیر آوار رفتن وبمباران خراسان

طلوع ستاره دنباله دار

فتنه وفساد

کشت وکشتار

 

امام صادق (ع):

 

پیروان ادیان تحقیر میشوند و هرکسی آدم دین داری رادوست بدارد مور تحقیر قرار میگیرد

ربا شایع میشود ,کارها با رشوه انجام میشود,مقام و ارزش دین تنزل پیدا میکند

مهدی بعد از غیبتی طولانی همزمان با طلوع  ستار ه ای سرخ وویرانی ری وخسف زوروا ظهور میکند(منظور از ری شاید تهران ویا شهری به همین نام در عراق باشد )

و ....


 

فاطمه بازدید : 361 دوشنبه 28 تیر 1389 نظرات (0)
 

ابليسک هاي سه‌گانه مدخل کنوني شيراز (شمال دروازه قرآن)

 http://imgdl.ir/images/841shiraz_obelisks1.jpg

در سال‌هاي اخير، بهائيان با خريد يا ساخت خانه و مغازه در حد فاصل ابليسک‌هاي فوق تا دروازه قرآن عملاً کلني‌هاي بسته‌اي را در اين منطقه تشکيل داده‌اند.

 http://imgdl.ir/images/247shiraz_obelisks2.jpg

ماجرا تمام نشده. در جنوب دروازه قرآن بناي عظيم و عجيب ديگري در دست احداث است به‌نام «هتل بزرگ شيراز». اين هتل بر صخره‌اي عظيم بنا مي‌شود و به‌کلي دروازه قرآن را تحت‌الشعاع نماي حجيم و زشت خود قرار داده است. احداث اين بنا، به عنوان هتل، بر صخره سنگي فاقد توجيه اقتصادي است زيرا هزينه گزافي مي‌طلبد؛ و از نظر اصول شهرسازي و معماري نيز فاقد هر گونه توجيه است. اين يک اصل مسلم در شهرسازي است که بافت تاريخي شهر دست‌نخورده بماند و بناهاي جديد، به‌ويژه با معماري چشمگير، بناهاي تاريخي را حقير و کوچک نکند. يک نمونه مخالفت يونسکو با احداث برج مشرف بر ميدان نقش جهان (ميدان امام خميني) در اصفهان است. به‌رغم اين، نه يونسکو به احداث «هتل بزرگ شيراز» اعتراض کرد نه مقامات محلي با آن مخالفت کردند. احداث اين بنا، اگر صرفاً از منظر شهرسازي نيز بنگريم، لطمه بزرگي است بر بافت تاريخي شهر شيراز.

 

اقدام فوق بسيار شبيه است به اقدام لرد فاستر در احداث برج‌هاي بزرگ موسوم به «ابراج البيت» Abraj- al- Bait بر فراز کعبه؛ که ساختمان مقدس‌ترين مکان اسلامي را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. مسلمانان فهيم اين برج‌هاي تجاري را، که سرشار از نمادهاي شيطاني و ماسوني است، «شاخ‌هاي شيطان» نام نهاده‌اند.

 http://imgdl.ir/images/144quran_gate_shiraz_2.jpg

 

ساختمان «هتل بزرگ شيراز» که قسمت فوقاني آن به شکل هرم ناتمام است
آن‌گونه است که در «مُهر بزرگ» آمريکا مشاهده مي‌شود

http://imgdl.ir/images/802quran_gate_shiraz_4.jpg

در بررسي نماي خارجي «هتل بزرگ شيراز» روشن مي‌شود که قسمت فوقاني ساختمان فوق يک هرم ناتمام است. ابليسکي که هرم آن ناتمام است در نمادهاي شيطاني- ماسوني داراي معنايي معين است: «ما سهم خود را انجام داده‌ايم و با ظهور لوسيفر (ناجي بزرگ) هرم کامل خواهد شد.» ابليسک ناتمام همان نمادي است که بر اسکناس‌هاي دلار ايالات متحده آمريکا نقش شده است. بر بالاي اين نماد، که «مُهر بزرگ» Great Seal نام دارد، به لاتين نوشته شده: Annuit cœptis  (او از اعمال ما راضي است). در اين جمله، ضمير «او» به لوسيفر يا «خداي» طريقت‌هاي شيطاني بازمي‌گردد؛ که از ديدگاه ايشان سرچشمه «نور» است. و در پائين نوشته شده: Novus ordo seclorum  (نظم نوين دنيوي).

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
من قصد دارم نگاهی هرچند کوتا ه به جزئیات و وقایع تاریخی در ادیان الهی وغیر الهی داشته باشم امید آن دارم تا مرا یاری کنید ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 44
  • بازدید کلی : 1,441